۱۳۹۲ آذر ۱۴, پنجشنبه

اندر حکایت تفکر انتقادی در میان استادان فلسفه دانشگاه تهران

مهدی قوام صفری
در نقد اخلاق کانت:
اینو مادربزرگ من هم می‌گفت.
در مقابل پرسش یکی از بچه‌ها در مورد هیوم:
-هیوم هم مثل تو بد می‌نشسته سر کلاس.
-الان توی امریکا طرف از دخترش بچه داره و این تقصیر هیوم بوده.
گاه و بی گاه:
پس قرآن چی‌میگه؟!

و اما یک جمله شاهکار:
در منطق صوری سازی تام امکان ندارد!!!

حمید طالب زاده
اینو متکلما میگن! هه!
 این فلسفه الهیه!!! (فلسفه اسلامی مدنظر است)
اگه لایب نیتس نبود ما الان دنبال هسته‌ای نبودیم!!! (شوخی: عامل اصلی همه تحریم‌ها لایب نیتس است)

 سعیده کوکب
در استدلال آوردن برای دوگانه انگاری!
ما وقتی حرف میزنیم میگیم «جسم من» پس به جز جسم چیز دیگری داریم!
من: خوب ما «روح من» هم میگیم. پس انسان سه ساحتیه!
کوکب با عصبانیت: نه دیگه همین دو ساحته!!!!!!

استادان دیگری هم هستند که یا من با آنها کلاس نداشته‌ام (خاتمی، غفاری و ...) یا اساسا اهل موضع گیری نیستند (بهشتی و کوکب (مورد بالا از نوادر بود) )

حالا با این اوضاع فلسفه چگونه پیشرفت میکند؟!
 من هم از همین تریبون! استفاده میکنم و فریاد میزنم:
ای کسانی که به دام فلسفه دانشگاهی ایران نیفتاده‌اید!،
ای کسانی که الان برای کنکور میخونید!،
ای کسانی که برای ارشد قصد تغییر رشته به فلسفه دارید!،
شما را به هر آنچه دوست میدارید قسم فلسفه نخوانید.
به عنوان یک بدبخت شده و به دام افتاده فریاد میزنم که فلسفه نخوانید!

۴ نظر:

ساده اندیش گفت...

یکبار غفاری سر کلاس (اگر اشتباه نکنم) دکارت میگفت. گفت: «م» در «می اندیشم» نشان میدهد که او «من» را پیشفرض گرفته [چیزی شبیه به این بود اگر درست خاطرم باشه].
من برگشتم گفتم: این به دلیل ضعف زبان ما است.
گفت: چیه هی زبان زبان میکنید؟! زبان گوساله نیست که تو قصابی و هرجا پیدا بشه. یه چیزی هر تکرار میکنید.

Nomad گفت...

فاتحه د‍پارتمانی رو که بهترین استادش حمید طالب زاده است، رو باید خوند!
البته استادای عضو هیات علمی! چون مثلا حسین شیخ رضایی، حسینی، زارع پور، طاهری که مدعو بودن خیلی عالی بودن!

reza گفت...

اینم مینوشتی که من مثل بقیه اینو به طور کلیشه ای تکرار نمیکنم که فلسفه توش پول نیست. بلکه خطابم به شماییه که دغدغه های فکری و علمی جدی دارید.
قوام:
اول پرسش از هستیه بعد چیستی. ما: نه استاد تو منطق هل مرکبه مقدمه و تازشم ما اول میگیم الف ب است و بعد میپرسیم حالا این الف وجود دارد(مثلا ققنوس). نخیرشم اول پرسش از هستیه منطق ساده سازی کرده همینه!

Nomad گفت...

آره یادم نبود،البته تو اون وبلاگ گروهیمون یه پست (پرسش از هستی یا چیستی ؟ ) راجع به این نوشته بودم.