۱۳۹۴ خرداد ۹, شنبه

Call Of Duty - BlackOps2

دیروز موفق شدم بازی Call of Duty black ops 2 را با نرم افزار wine بروی لینوکس نصب کنم همه چیز خوب است اما گاهی یه گیرهای ریزی می‌کند که به نظرم به دلیل پیدا نکردن لیست DLL های مورد نیاز DirectX باشد. البته همینکه ران شد خود جای بسی خوشحالی است! و فعلا گاهی از بازی کردن با آن بسی لذت میبریم!


۱۳۹۴ خرداد ۱, جمعه

مغالطه تحدی

در قرآن آیه‌ای است که به آیه تحدی معروف و در آن برای اثبات اینکه قرآن کلام خداست گفته می‌شود که اگر میتوانید یک آیه مثل این بیاورید:
وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره 23)

اولا مغالطه بودن آن بر کسانی که با تفکر انتقادی آشنا هستند آشکار است زیرا «البینه علی المدعی» کسی که میگوید کلام من از طرف خداست باید دلیل بیاورد که چرا این کلام از طرف خداست! و این می‌شود قضیه ملا نصرالدین که گفت وسط زمین همین زیر پای من است و وقتی دلیل خواستند گفت بروید متر کنید و خلافش را ثابت کنید!
نکته دوم ابهام در کلمه «مثل» است. دقیقا «مثل» به چه معناست؟! ابهام در این کلمه ضربه مغالطی مهلکی به مخالفان است. زیر اگر دقیقا همان باشد که کپی همان است و ارزشی ندارد و اگر یک درصد اختلاف داشته باشد! می‌گویند که این که مثل آن نیست!


مناظره من و یکی از دوستان بر سر این نوشته در پایان اضافه می‌شود:
دوست:

به نظر میرسد که در اینجا برخی از الفاظ و مدعیات حذف شده اند، که البته با توجه به شیوه بیانی قرآن چیز غریبی نیست. 
مدعای اصلی چیزی شبیه به این است: «[این قرآن کلام خداست و نه بشر، و نشانه آن کیفیت (ادبی، معنایی یا ...) آن است.] پس اگر شما شک دارید که این قرآن کلام خداست [و معتقدید که کلام انسان است] یک سوره مانند آن بیاورید». 
به نظر صورت بیانی غریبی اینجا نیست. فرض کنید من به شما کالایی (مثلاً یک موبایل) را نشان بدهم و بگویم که آن را از خارج از کشور آورده ام. شما در حرف من تردید میکنید. من به شما میگویم اگر حرف من را باور نمیکنی، برو و تمام بازار را بگرد. اگر شبیه به این گوشی را پیدا کردی، حق با توست. (البته مثال کاملاً مطابق با مورد بحث نیست، ولی در مجموع رسا است). اساساً در چنین شرایطی نحوه استدلال همین است و این شکل از استدلال مقبول هم هست. مگر اصلاً راهی وجود دارد که از طریق آن نشان داد که کلامی از خداست (با فرض وجود خدا)؟ پس در اینجا مدعی نمیتواند به شیوه ای مستحکم تر از این شیوه استدلال کند. ضمن اینکه توجه داشته باشیم که سیاق استدلالی قرآن در هیچ جا، بر اساس قواعد منطقی نیست، بلکه براساس شیوه استنتاجات عرفی است (مثل همین مثال، که مطابق با استدلالی رایج نزد عرف است). 
.
اما راجع به «مثل»، فکر میکنم مجدداً اگر «مثل» را در معنای عرفی آن بفهمیم (که دامنه ای از موارد را شامل میشود) و نه در معنای منطقی آن (که طبق گفته شما به معنای «یکسانی» است، و فقط یکسان بودن را شامل میشود)، کلام قرآن قابل فهم است. وقتی ما در کاربرد عرفی میگوییم دو نفر مثل هم هستند، یعنی میان آنها شباهت وجود دارد، نه اینکه آن دو عیناً یکسان باشند. در اینجا هم به نظر میرسد اگر کسی در همان زمان پیامبر اسلام سوره ای میساخت که فهم عرفی، آن را «مثل» قرآن میدانست، مدعای قرآن باطل میشد (اینکه چنین اتفاقی افتاده است یا نه، ما از آن بی اطلاعیم).
پ. ن: بگذریم از اینکه خود «اولا مغالطه بودن آن بر کسانی که با تفکر انتقادی آشنا هستند آشکار است» نوعی مغالطه است
من:
ممنون که وارد بحث شدی!
در مورد استدلال منطقی و عرفی:
اولا که حد استدلال عرفی چیست؟ عرف وضع تالی هم می‌کند و مورد قبول هم هست! یا همین استدلال ملانصرالدین هم به کرات استفاده می‌کند و ...
و ثانیا حتی اگر حرف تو را بپزیریم باز به این نتیجه میرسیم که این استدلال منطقی نیست! هرچند عرف آن را بپذیرد! یا حتی اگر هیچ راهی نباشد که مستحکم تر استدلال کرد! این چیزی از مغالطی بودن آن نمی‌کاهد!
به طور مثال ریاضی دان به یک غمار خانه میرود و بازی غمار یک غمار باز را بررسی می‌کند و نشان میدهد که او به شیوه غلط (به لحاظ آماری و احتمالی) بازی می‌کند اما هیچ راهی که در زمان معقول با فرمول‌های ریاضی به جواب درست برسد! خب قبول دارم که فمارباز می‌تواند با شیوه خودش بازی کند و معقول هم به نظر میرسد اما چیزی از اشتباه بودنش نمی‌کاهد!
در مورد «مثل» خیلی بدیهی است که معنای عرفی مد نظر باشد اما این راه را باز می‌کند که مدافعین هر شباهتی را به نفع تفاوت یا تقلیدی بودن انکار کنند:
مثلا آیا اشعار امیر خسرو دهلوی شبیه به سعدی است؟
هم میتوان گفت بله و هم می‌توان گفت تقلید محض سعدی است و هیچ ارزشی ندارد!
خب تقلید کردن از قرآن برای بشر ناممکن است؟!
یا مثلا راجع شباهت برخی آیات قران به اشعار زهیر چطور؟!
در مورد پا نوشت هم هرچند قصد مغالطه نداشتم و فقط بحث را می‌خواستم کوتاه کنم اما بازهم از همه معذزت میخوام و بعد که گفتی و دوباره خوندم متوجه تاثیر روانی-مغالطیش شدم!
دوست:
عرفی بودن در دل خودش مبهم بودن و مرز نداشتن را دارد. عرف یعنی فهم اکثریت مردم عادی، که مشخصاً چیز یکدستی و ثابتی نیست.
اما عرفی بودن را در اینجا به این معنا بگیر که در کتابهای منطق چنین صورتی از استدلال وارد نشده است. که البته این به معنای غلط بودن آن نیست. بسیاری از شیوه های استدلال که در کتابهای تفکر انتقادی از آنها بحث میشود، شیوه های درست استدلال هستند که البته در کتب منطق نیامده اند. 
اما شاید مایل باشی کتابهای تفکر انتقادی را هم زیرمجموعه منطق بدانی و اگر چیزی در این کتابها هم نیامده بود، آن را غلط و ضد منطق بدانی. در مقابل این موضع باید به این نکته اشاره کرد که تفکر انتقادی بسیار نوپا است و بسیاری از شیوه های استدلالی هنوز وارد آن نشده است، و اساساً شاید به دلیل کثرت شیوه های استدلالی بعضی از شیوه هایی که شهوداً درست هستند هیچ گاه هم وارد کتب تفکر انتقادی نشوند. وضع تالی با کمی بررسی آشکارا غلط است، اما این شیوه استدلالی قرآن با همان بررسی ها درست است. با توسل به شهود (که اساس منطق است) سعی میکنم نشان دهم که چرا این استدلال از جنس استدلال ملانصرالدین نیست.
ملانصرالدین مدعایی را مطرح میکند که برای آن میشود استدلال آبجکتیو ارائه داد، اما این کار را نمیکند و از خصم طلب دلیل میکند. اما در ادعای قرآن، یا مثال موبایلی که من زدم، ادعا اساساً قابل بررسی آبجکتیوی نیست. من چگونه میتوانم نشان دهم که کاری را در گذشته کرده ام و موبایل را از خارج از کشور وارد کرده ام؟ (زمان به عقب باز نمیگردد و ادله سهل الوصول ـ مثل فروشنده فروشگاه خارج ازکشور (اگر من را به خاطر داشته باشد) در دسترس نیست). یا من چگونه میتوانم نشان دهم کلامی که در زبان جاری کرده ام از موجودی ماورائی صادر شده است؟ در اینجا اگر خصم نتواند دلیلی ارائه دهد، به صورت غیرمستقیم حرف من ثابت شده است. مثال دیگری میزنم. فرض کنید شما به خانه ما می آیی و میبینی یک گاوصندوق خیلی سنگین در طبقه دوم ساختمان است. من ادعا میکنم که آن را با جرثقیل به بالا حمل کرده ام. شما منکر میشوید و میگویی خودم آن کار را کرده ام. من میگویم هیچ انسانی نمیتواند چنین وزنی را جابجا کند. اگر شما یک نفر را پیدا کردی که میتوانست چنین کند، آنگاه «ممکن است» حرف من کذب باشد، وگرنه حرف من ثابت شده است. شهوداً چنین صورتی از استدلال صحیح است. 
نکته ای که در اینجا هست آن است که باید سه نوع استدلال را متمایز کرد. استدلال برای:
1ـ ادعایی شبیه ادعای ملانصرالدین که میتوان له آن دلیل آبجکتیو ارائه کرد (در اینجا بار اثبات بر دوش مدعی است).
2ـ ادعایی که نمیتوان له آن دلیل آبجکتیو ارائه کرد، اما به نحو آبجکتیو میتوان نشان داد که «امکان» کذب آن مدعا وجود دارد. لذا ضرورتی در پذیرش ادعای مدعی وجود ندارد. مثل مورد موبایل و گاوصندوق و البته ادعای قرآن. (در اینجا اگر خصم نتواند به نحو ابجکتیو «امکان» کذب بودن ادعای من را نشان دهد، ادعای من ثابت شده است)
3ـ ادعایی که نمیتوان برای آن دلیل آبجکتیو ارائه کرد، و نیز به نحو آبجکتیو نمیتوان نشان داد که «امکان» کذب آن وجود دارد. مثل اینکه من ادعا کنم دیروز در همین ساعت خوشحال بوده ام. (در این صورت بار اثبات و انکار بر دوش هیچ کس نیست. چون نه اثبات و نه انکار ممکن نیست. آنچه هست اعتماد یا عدم اعتماد به مدعی است).

راج به «مثل» ملاحظه خوبی داری. فهم من از واژه مثل، در کیفیت ادبی است. برای مثال ملک الشعرا بهار راجع به ایرج میرزا میگوید: «سعدی ای ‌نو بود و چون سعدی‌ به ‌دهر/شعر نو آورد ایرج میرزا». برای کسانی که سعدی و ایرج میرزا خوانده باشند مشخص است که شعر این دو شباهت زیادی به هم ندارد، مگر اینکه کیفیت هر دو بسیار بالا است و هر دو به نوعی سهل و ممتنع و نوع آورانه هستند. شعر ایرج در حالی که تقلید سعدی نیست، به معنایی «مثل» سعدی است.
اما به نظرم نکته اصلی راجع به مدعای قرآن این است که این دست مدعیات بسیار قائم به فرد هستند. یعنی اگر کسی اشعار زهیر را «مثل» قرآن بداند، آنگاه استدلال قرآن کارگر نیست؛ اگر کسی آن را «مثل» قرآن نبیند، آنگاه لااقل از جهت اشعار زهیر خدشه ای بر استدلال قرآن وارد نیست.
من:
ممنون استفاده کردم! و فعلا چیز خاصی ندارم که بگویم!
فعلا سلمنا!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

kubuntu15.04

بسیار روان، سریع و زیبا! اولین تجربه با KDE Plasma 5 فوق‌العاده بود. به جرات میتوانم بگویم در دنیای متن باز هیچ محیط گرافیکی به اندازه این به من نچسبیده بود! تنها دلیلم برای نصب kubuntu همین محیط گرافیکی‌اش بود.
در مورد پایداری فعلا نظری نمی‌توان داد. اما با توجه به اینکه ابونتو در این نسخه سعی در امنیت و پایداری داشته می‌توان امیدوار بود.