۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

کتب فلسفی

تقریبا تمام کتب فلسفی‌ام را فروختم تا با کتابهایی از روان‌شناسی و عصب شناسی جایگزین کنم.

۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه

دغدغه-مشاور

یکی: وای مهدی تو چرا انقدر این شاخه آن شاخه میکنی؟
من: من متعهد به دغدغه‌هام هستم نه به مسیر و روش خاصی؛ حالا هر چقدر هم که پای اون مسیر هزینه داده باشم!
یکی: کی میخوای آروم بگیری؟
من: نمیدونم شاید هیچ وقت!
(کمی مکث)
شاید اگر یک مشاور و راهنمای خوب دم دستم بود هیچ وقت انقدر الکی وقت تلف نمی‌کردم. ما ایرانی‌ها همیشه از نداشتن مشاور خوب رنج میبریم. اما افسوس که حتی نمیدانیم که از آن رنج میبریم!

۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

استدلال زامبی از دیوید چالمرز

دیوید چالمرز آزمون ذهنی دارد که میخواهد نشان دهد آگاهی و امور ذهنی مبتنی بر فیزیک ما نیست. این آزمون از این قرار است:
تصور کنید موجودی از نظر کارکرد به تمامه شبیه ماست اما فاقد آگاهی و حالات ذهنی است. اگه چنین موجودی قابل تصور باشد امکان وجود هم دارد. اگر چنین موجودی ممکن باشد پس حالات آگاهانه بر مغز مبتنی نیست.

نقد کلاسیک به این آزمون ذهنی همان رابطه تصور پذیری و امکان هست. در واقع هر چه که قابل تصور باشد ممکن نیست. دکتر شیخ رضایی همیشه مثال خوبی میزنند؛ مثلا ما می‌توانیم تصور کنیم ذره‌ای با سرعت بیشتری نسبت به نور حرکت کند. (تصور این به مراتب راحت‌تر از تصور زامبی است!) اما علم فیزیک چنین امکانی را نفی می‌کند.

نقد دیگری که به این برهان می‌توان کرد چنین است: این برهان به شکل ظریفی مصادره به مطلوب است. یعنی امکان تصور آن وقتی برای ما ممکن است که از پیش پذیرفته باشیم آگاهی و حالات ذهنی مبتنی بر مغز نیستند!. در واقع این استدلال شباهت ظریفی به استدلال دکارت برای اثبات نفس دارد؛ دکارت می‌‌گوید میتوانم تصور کنم که بدن نداشته باشم. و چالمرز میگوید می‌توان تصور کرد که ذهن نداشته باشم!.

نقد دیگر تحقیقات عصب پایه در مورد آگاهی است که در علوم شناختی صورت می‌گیرد. این تحقیقات گرچه هنوز در ابتدای راه هستند و اندک، اما امیدوار کننده‌اند.