در جایی میخواندم که ما انسانها افسردگیای که با پاییز شروع میشود را از حیواناتی که برای جان سالم بدر بردن از سرما به خواب زمستانی فرو میرفتهاند به ارث بردهایم. و این در قیاس با این که مغز چیزهای غیرضروری را از بین میبرد چیز عجیبی است که این خاصیت هنوز در مغز ما مانده است!(غیرضروری به جهت شهرنشینی جدید و وسایل گرمایشی و نورهای مصنوعی)
اما خود من متفاوت ام. اصلا در ۶ ماه اول نمیتوان کاری انجام دهم و ۶ ماه دوم پرکارتر و پویاتر هستم. حالا دو تبیین علمی میشود کرد:
۱:اجداد من به خواب تابستانی فرو میرفتهاند!
۲:مغز من نه تنها این چیز غیر ضروری حذف کرده بلکه عکسش را (غیرضروری تر!) جایگزین کرده!
۲ نظر:
هه!
منظور از ضرورت اینجا چیه؟ اینکه در سیر انتخاب طبیعی، چیزهایی که قالبیت انطباق با محیط ندارند حذف می شوند؟ یا چیز دیگری است؟
این جا منظور این است که کاربردی ندارد.
در مغز اگر نورونهایی مورد استفاده قرار نگیرند یا میمیرند یا توسط بخشهای دیگر به کار گرفته میشوند. مثلا نورونهایی که در ما برای بینایی به کار گرفته میشوند در نابینایان برای لامسه بکار گرفته میشوند.
ارسال یک نظر