۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

دوری از فلسفه

تقریبا از بعد از عید امسال به شدت از فلسفه دور شده‌ام. خیلی وقت است چیز درست و حسابی در فلسفه نخوانده‌ام. نمیدانم چرا ولی تقریبا متقاعد شده‌ام که در فلسفه ادامه تحصیل ندهم. در این میان منطق کمی فرق می‌کند، دغدغه‌های منطقی همچنان ادامه دارد؛ مخصوصا منطق فلسفی.
البته این به این معنی نیست که از فلسفه بیزار شده‌ام. علاقه به منطق فلسفی خود شاهدی بر آن است که به فلسفه علاقه دارم هنوز. اما معتقدم که فلسفه بصیرت افزا است و به تنهایی کاری از آن ساخته نیست! باید بنشیند کنار سایر علوم تا کاری کند. مثلا همین منطق فلسفی که با سوال فلسفی آغاز می‌شود بعد با ابزارهای ریاضی پیش می‌رود در انتها در علوم دیگر میوه میدهد. در این میان علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی بیشترین بهره را میبرند.
مورد دیگر فلسفه ذهن است که در کنار علوم شناختی شگفتی می‌آفریند. چندی پیش در شبکه سلامت مستندی در مورد مغز نشان میداد که دانشمندی آزمایشی انجام میداد که نشان میداد انسان اختیار ندارد*. البته جان سرل مخالفت میکرد و میگفت اختیار پیش فرض هر عمل ماست و این آزمایش نشان نمیدهد که انسان اختیار ندارد** و ...
تا به حال مستندی به این خوبی از تلویزیون ندیده بودم! این مستند دوباره سوالات فلسفه ذهنی من را برانگیخت و قصد دارم چندتا کتاب خوب در این زمینه بخوانم
خلاصه سرتان را در نیاورم، در آینده در یکی از این دو حوزه کار خواهم کرد البته کار سختی در پیش دارم، زیرا میخواهم بروم سراغ آن علوم! البته فلسفه را نیز با خود میبرم!

* آزمایش از این قرار بود که یک شخصی را جلوی کامپیوتر مینشاندند و از او میخواستند که هروقت اراده کرد کلید F3 را بفشارد. زمانی که او کلید را میزد زمان آن ثبت میشد؛ از طرفی سنسورهایی به مغز فرد وصل بود که فعالیت‌های مغزی را نشان میداد. تقریبا دوهزارم ثانیه فعالیت‌های مغزی زودتر از اراده شخص شروع می‌شد و این نشان میداد که مغز خودش همه کار را انجام میدهد و اراده یک توهم است!
** برای استدلال سرل به فصل هشتم کتاب Mind-a brief introduction که اخیرا دیدم ترجمه هم شده، مراجعه کنید. البته من هم نخوانده‌ام اما قصد دارم بخوانم.

هیچ نظری موجود نیست: