در این وبلاگ زیاد بر سر فلسفه غُر زدهام اما بگذارید کمی هم از خوبیهایش بگویم:
- کمتر موضوع مطالعاتی هست که زندگی انسان را به دو قسمت تقسیم کند؛ غالبا شما چیزی را نمیدانستید حالا میدانید! کاری را بلد نبودید حالا بلد شدید! شاید با آن کار پیدا کنید، شاید حقوقتان افزایش یابد اما چیز دیگری هم هست؛ بعضی از اتفاقات مثل خوب فلسفه خواندن هست که زندگیتان به قبل از خواندن آن و بعد از آن تقسیم میشود! آدم دیگری میشوید، ذهنتان سر راست و روشن میشود میدانید از هرچیز چه میخواهید، باورهای موهوم و دری وری را کنار میگذارید و به خاطر همه اینها ذهنتان تیز و بزُ میشود چون بار اضافی را از دوشش برداشتهاید! معمولا در مواجهه با بیشتر سخنان مردم یک نیش خند در ذهن میزنید و آن را در زباله دان ذهنتان خالی میکنید! اگر ادم اخلاقی باشید میدانید چرا اخلاقی هستید و همیشه هم بدان پایپندید! شوپنهاور یک جمله این چنینی دارد که: اولین کار فلسفه اینست که شما را با خودتان رو راست میکند! (نقل به مضمون)
- بالا بردن تفکر انتقادی یکی دیگر از فواید فلسفه خواندن است! تفکر انتقادی در همهجا بدردتان میخورد در علوم انسانی و تجربی، از ان مهمتر در کل زندگی روزمرهتان! دیگر هر چرندی را براحتی قبول نمیکنید. هر روز دین و فرقهای جدید! روش درمانی که کل بیماریهای را درمان میکند! غذاهایی با خواص افسانهای! شمارا احاطه میکند و سلاح شما تفکر انتقادی است! وه که چه سلاح برندهای است که غالب مردم تاب آن را ندارند!
- دو مورد بالا یک بدی هم دارد و اینکه ارتباط برقرار کردن با بیشتر مردم برایتان سخت میشود!
۲ نظر:
با عنوان مطلبت موافقم
از طرف "گربه آبی"
رمزگشایی اش کن!!!!
رمزگشایی شد! تمام :)
ارسال یک نظر