۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

دانشگاه رفتن یا دست فروشی؟

در پی به میلی به دانشگاه و در این فکر بودن که در دانشگاه اصولا چیزی نمی‌آموزی و حتی داشته‌هایت را از دست میدهی بودم. در این فکر که چرا یک نوجوان یا جوان 18 تا 20 ساله در اوج نشاط و توانایی به دانشگاه می‌اید اما بعد از دو ترم در گوشه‌ای کِز کرده و سیگار می‌کشد؟! و شب را تا به صبح به ورق بازی کردن و سخن بیهوده گفتن میگذراند؟! (از دست دادن داشته‌ها) چرا معمولا همه سرخرده و عاطل و باطل هستند؟! اصلا لعنت به این دانشگاه!
که دوستم رضا یک کتاب که نوشته علی سخاوتی است به من معرفی کرد. خلاصه که این دوست عزیز حسابی به دانشگاه توپیده بود و حرف دل ما را زد. من هم سخن را کوتاه میکنم؛ خودتان کتاب را از اینجا بگیرید و حتما بخوانید!

هیچ نظری موجود نیست: